ساعت سانسور سرگرمی کارتون سرگرمی بیا تو بخندیم

ساعت: سانسور سرگرمی کارتون سرگرمی بیا تو بخندیم کارتون منتخب روز

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    گت بلاگز اخبار حوادث او در دوران نامزدی 1370سکه مهریه اش را به اجرا گذاشت ، تکنیک دختر جهت ازدواج با پسر یک کارخانه دار

    عروس جوان که در جلسه خواستگاری قول داده بود به تمام نظرات پسر کارخانه دار ثروتمند عمل کند بعد از مراسم عقد و ثبت مهریه 1370 سکه طلا، رویه‌اش را عوض کرد.

    تکنیک دختر جهت ازدواج با پسر یک کارخانه دار/ او در دوران نامزدی 1370سکه مهریه اش را به اجرا گذاشت

    عبارات مهم : باران

    عروس جوان که در جلسه خواستگاری قول داده بود به تمام نظرات پسر کارخانه دار ثروتمند عمل کند بعد از مراسم عقد و ثبت مهریه 1370 سکه طلا، رویه اش را عوض کرد.

    ایران نوشت:چند ماه بعد هنگامی که داماد جوان سرگرم تدارک جهت شروع زندگی مشترکشان بود، احضاریه ای از دادگاه خانواده به دستش رسید که نشان می داد نوعروس مهریه طلایی اش را به اجرا گذاشته است.

    «مهرداد» باور نمی کرد که در 27 سالگی پا به دادگاه خانواده بگذارد. امادرهرصورت این اتفاق افتاده و پیش ازبرگزاری مراسم مراسم خوش حالی وشروع زندگی مشترک، عروس رو در روی همسرش قرار گرفته بود. داماد در یکی از روزهای گرم تابستان به شعبه 244 مجتمع قضایی ونک آمده بود تا از پرونده ای که نوعروس برایش تدارک دیده بود آگاه شود. قاضی «محمود سعادت» مشغول بررسی چند پرونده طلاق توافقی بود که از مرد جوان پرسید:«چه اتفاقی افتاده که همسرتان مهریه اش را مطالبه کرده است؟»

    او در دوران نامزدی 1370سکه مهریه اش را به اجرا گذاشت ، تکنیک دختر جهت ازدواج با پسر یک کارخانه دار

    مهرداد آهی کشید و پاسخ داد: «خودم هم نمی دانم چه کار بدی کرده ام ولی فکر می کنم از هنگامی که که از مسافرت ایتالیا برگشته ایم، شروع به بهانه گیری کرده است…»

    قاضی در سکوت اتاق به مرد جوان نگاه می کرد و معلوم بود که جواب صحیح را نگرفته هست. با این حال مهرداد لحظه ای به فکر فرو رفت و ادامه داد:«راستش پدرم یک مرد کارخانه دار است که اعتقادات مذهبی نیرومند دارد و ما را هم همین طور تربیت کرده هست. یک روز که با هم جهت خرید ماشین ظرفشویی به فروشگاه یکی از دوستان قدیمی اش رفته بودیم، بعد از خرید دیدم که پدرم با او پچ پچ می کند. در مسیر برگشت، پدرم خبر داد که دوستش یک دختر از بستگانش معرفی کرده که تحصیلکرده و زیباست. هنگامی که که مادر و خواهرم این عنوان را شنیدند فردای همان روز به بهانه ای به منزل آنها رفتند تا «باران» را ببینند. آنها به قدری ذوق زده شدند که جهت هفته بعد قرار خواستگاری گذاشتند.

    عروس جوان که در جلسه خواستگاری قول داده بود به تمام نظرات پسر کارخانه دار ثروتمند عمل کند بعد از مراسم عقد و ثبت مهریه 1370 سکه طلا، رویه‌اش را عوض کرد.

    وقتی که به خواستگاری رفتیم، به نظر می آمد که وضع مالی و سطح خانوادگی آنها به ما نزدیک باشد، ولی مهم تر از آن این بود که آداب و عرف را رعایت می کردند. با این حال اجازه خواستم با عروس زن به تنهایی حرف بزنم. ساعتی با هم حرف زدیم ولی واکنش‌ها باران به نظرم مشکوک آمد چون هر چه می گفتم تأکید داشت که با نظرم موافق است.

    با این حال دو جلسه دیگر به منزل ارزش رفتم و هر بار تا سه ساعت حرف زدیم و حتی در حضور پدر و مادرش نظرات و اعتقاداتم را بیان کردم. مثلاً گفتم که پوشیده بودن همسرم، آرایش نکردن در انظار عمومی، حضور نداشتن در جمع های مختلط، دست ندادن با نامحرم و این طور پرسشها برایم مهم هست. آنها هم موافقت کردند و حتی پدر باران گفت که از داشتن دامادی مثل من خوشحال است.بدین ترتیب با همه نظراتم موافقت کردند و گفتند حرف، حرف شماست. تنها موردی که روی آن اصرار داشتند مهریه ای به تعداد سال های تولد دخترشان بود. البته پدرم مخالف تعیین مهریه 1370 سکه ای بود، ولی من اجازه خواستم راجع به این یک مورد کوتاه بیاید. آیا که با خودم فکر می کردم دختر مورد علاقه ام را پیدا کرده ام، دختری زیبا، تحصیلکرده، خانواده دار و مطیع که به نظر نمی آید چشمداشتی به مال پدرم داشته باشد…»

    قاضی که با دقت به حرف های مرد جوان گوش می داد، حرفش را قطع کرد و پرسید:«پس چه شد که کارتان به دادگاه کشید. آن هم به این زودی؟»

    او در دوران نامزدی 1370سکه مهریه اش را به اجرا گذاشت ، تکنیک دختر جهت ازدواج با پسر یک کارخانه دار

    داماد جوان پاسخ داد: «راستش ما بسرعت مراسم خوش حالی نامزدی را برگزار کردیم و یک ماه بعد از آن هم عقد کردیم. ما آنقدر درگیر مراسم مراسم خوش حالی و تدارکات عروسی شده است بودیم که متوجه گذشت وقت نشدیم. حتی من و همسرم فقط چند بار جهت خرید و کارهای مربوط به مراسم عقد، همدیگر را دیدیم.

    با این حال بعد از مراسم عقد به یک سفر اروپایی رفتیم و بعد از آن دورهمی های فامیلی و دوستانه شروع شد و فهمیدم همسرم گاهی سیگار می کشد و علاقه زیادی به جلب توجه در دورهمی ها دارد. او آرایش غلیظی می کرد و لباس های نامناسب می پوشید، چند بار دوستانه خواهش کردم به نظر و اعتقادات من هم احترام بگذارد. ولی نه تنها گوش نکرد بلکه اعتراف کرد که گاهی مواد مخدر هم مصرف می کند. بعد از آن دچار ناراحتی عصبی شدم و یکی دو هفته از او دوری کردم شاید به خودش بیاید. ولی اهمیتی نداد و من هم جهت اینکه پدرم متوجه اختلاف ما نشود تلاش کردم با مراجعه به مشاوران متخصص، باران را اعتقاد به ارزش های معنوی کنم.

    عروس جوان که در جلسه خواستگاری قول داده بود به تمام نظرات پسر کارخانه دار ثروتمند عمل کند بعد از مراسم عقد و ثبت مهریه 1370 سکه طلا، رویه‌اش را عوض کرد.

    اما او به مشاوران گفت؛ قرار نیست با مقررات منزل پدرش زندگی کند، از طرف دیگر فکر می کرده می تواند مرا هم مثل خودش کند. چند روز بعد هم بهانه ای پیدا کرد و در منزل پدرش دعوایی راه انداخت که ناچار شدم او را ترساندن به طلاق کنم. ولی مدتی بعد از این ماجرا برگه احضاریه دادگاه به دستم رسید که نشان می داد باران مهریه اش را قبل از شروع زندگی مشترکمان به اجرا گذاشته است و حالا نمی دانم چه کار کنم؟ نه راه پیش دارم و نه راه پس؟ نه دلم می خواهد پدرم دلشکسته شود و نه علاقه ای به زندگی با چنین دختری دارم. برایش 150 میلیون تومان خرج مراسم خوش حالی نامزدی و مراسم عقد، مسافرت خارجی، خرید جواهرات و لباس های مارک دار کرده ام و حالا باید این طوری جواب خوبی هایم را بدهد…»

    قاضی نگاهی به ساعت دیواری انداخت و گفت:«به هر حال مهریه حق قانونی زوج هست. ولی بهتر است از بزرگترها و مشاوران دیگری کمک بگیرید تا زندگیتان قبل از شروع خراب نشود.» سپس تأکید کرد که در وقت پیگیری با شنیدن حرف های هر دو طرف رأی مورد نیاز را صادر خواهد کرد. مهرداد در حال خارج شدن از دادگاه بود که زنی وارد دادگاه شد. زن جوان از خرجی ندادن شوهر خسیس اش گلایه داشت و می خواست مهریه اش را هر طور شده است بگیرد. مهرداد لبخند تلخی زد، سرش را تکان داد و بیرون رفت.

    او در دوران نامزدی 1370سکه مهریه اش را به اجرا گذاشت ، تکنیک دختر جهت ازدواج با پسر یک کارخانه دار

    واژه های کلیدی: باران | زندگی | مهرداد | دادگاه | نامزدی | خانواده | کارخانه | مراسم عقد | برگزاری مراسم


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار